تجربیات مصاحبه مهندسی داده تو ایران – قسمت ۲
چه نکاتی را برای مصاحبه های مهندسی داده در ایران باید رعایت کنیم

تجربیات مصطفی قدیمی به عنوان یک فعال مهندسی داده که صمیمانه و آموزنده در باب مصاحبههای مهندسی داده در ایران و در لینکدین نوشته شده است و با هدف اشتراک گذاری محتوای ارزشمند فارسی در این حوزه، باز نشر شده است
در این پست میخوام چالشها، تجربیات و یادگیریهایی که از شرکت کردن به عنوان مصاحبهشونده داشتم رو بنویسم:
تجربیات مصاحبه مهندسی داده تو ایران – بخش اول
تجربیات مصطفی قدیمی به عنوان یک فعال مهندسی داده که صمیمانه و آموزنده در باب مصاحبههای مهندسی داده در ایران و در لینکدین نوشته شده است و با هدف اشتراک گذاری محتوای ارزشمند فارسی در این حوزه، باز نشر شده است. چند وقتی هست به واسطهی موقعیتی که داخل تیممون در SnappPay برای پوزیشن Senior …
نکاتی که به عنوان مصاحبهکننده به ذهنم میرسه و تلاش میکنم رعایتشون کنم:
۱. فیلد مهندسی داده و حوزهی وظایفش رو باید شناخت
برای کسایی که میخوان تازه تو این فیلد بیان، شناخت بهتر این حوزه خیلی مهمه. این شناخت رو میشه از طریق job posterها، خوندن کتاب، عضویت در کامیونیتیها، دیدن نقشهراهها و … بهدست آورد. اوایل زمانی که تازه شروعبه کار و مصاحبه کرده بودم، بهخاطر اینکه فیلد مهندسی داده به خوشتعریفی الان نبود، از مفاهیم و ابزارهایی سوال میشد ازم که حتی یکبار هم به گوشم نخورده بود.
۲. مسیر شغلی بلندمدتتر از عمر کاری ما تو شرکتهاست
بنابراین، سعادت و شقاوت ما در گرو قبول شدن یه مصاحبه نیست و مهم اینه که بتونیم تجربه کسب کنیم و ضعفهامون رو بهتر شناخته و برطرفشون کنیم.
۳. تیم بزرگ تاثیرگذاری کم vs تیم کوچک و تاثیرگذاری زیاد.
معمولا تیمهایی که بزرگ هستن، احتمال تاثیرگذاری عمیق و بزرگ ما بهنسبت حالتی که در تیم کوچک هستیم، کمتره. تجربهی هر دو فضا برای من بهشدت ارزشمند بوده و دید بهتری بهم بخشیده.
۴. درس خوندن در دانشگاههای معتبر و شرکتهای معروف همهچیز نیست.
برقراری تعادل بین دانش تئوری و کار صنعتی، خیلی سخت و در عین حال مهمه. تو دیتاساینس مفهومی به اسم exploit و explore هست که میتونیم به برقراری تعادل بین استفاده از دانشمون و گسترشش، مپ کنیم. آدمای صرفا با دانش فنی و یا فقط تجربهی عملی صنعتی، ضعف گستردهای دارن و باعث میشه که اساتید دانشگاه و افرادی با سابقهی زیاد صنعتی که ضعف شدیدی تو بحثای تئوری دارن، لزوما آدمای مناسبی برای تشکیل و راهبری تیمهای مهندسی داده نباشن.
۵. آدمهای تیم مهمتر از اسمورسم شرکت هستند
داشتن یه منتور/همکار باسواد و با تجربه، فرآیند راهنمایی و مشخص کردن مسیر شغلی رو خیلی راحتتر میتونه بکنه. مثلا یکی از خوبیهای دیجیکالا برای من این بود که با چند تا از دوستام که از قضا همکارم و به شدت در DevOps قوی بودن، راهنمایی گرفتم و تونستم دید منحصر به فرد زیرساختی خودم رو بسازم.
۶. اکوسیستم استارتاپی ایران بزرگ نیست و نتورک خیلی مهمه
قبول شدن من داخل مصاحبه دیجیکالا، با احتمال خوبی بهخاطر ریفر کردن دوستم علیاکبر بود که باعث شد مصاحبهکننده با من آشناتر بشه. اعتبار و کیفیت کار آدم و شناختهشدن تو محیط کاری/دانشگاهی، خیلی مهمه، چون آدما از شرکتا جدا میشن و تو شرکتهای دیگه هم کار میکنن و این که تعداد زیادی آدم ما رو شناخته و با خصوصیات اخلاقی آشنا باشن، در صورت مثبت بودن، میتونن فرصتهای غیرقابل انتظاری رو برامون رقم بزنن.
۷. قبول نشدن توی یک مصاحبه لزوما به معنی ضعف تکنیکال نیست
هر کدوم از اجزاء مصاحبه ممکنه اشکال داشته باشه: حرفهای و استاندارد نبودن فرآیند مصاحبه و مصاحبهکننده، مهارتهای نرم خودمون به عنوان مصاحبهشونده، جاپپوسترهای نامربوط به شغل و …
۸. مصاحبهرفتن خودش یه جور یادگیریه
شرکتکردن فعالانه تو مصاحبهها باعث میشه آدم دید کلیای بگیره. البته برای این موضوع هم باید نقطه تعادل در نظر بگیریم. چون اگه همهی وقتمون رو صرف مصاحبه رفتن بکنیم، وقتی برای رشد فردی و مطالعه باقی نمیمونه.
۹. حتما فیدبک بگیریم
فیدبک گرفتن مثل یک راهنمایی و مشاوره رایگانه که آدم ادامهی مسیرش رو بهتر میتونه پیدا کنه و بهتر بدونه چیارو نمیدونه.